از آکورد دوم باران
تا جعد مشکی موهایت
از پشت عینک خیس
تا روشن آرام چشمانت
فاصله
صدایی است
گمگشته
در حنجره ی مُرده ی شب
" بر بند سخت زلف تو
تابیده ام عزیز "
ایکاروس
+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط icarus
|
از آکورد دوم باران
تا جعد مشکی موهایت
از پشت عینک خیس
تا روشن آرام چشمانت
فاصله
صدایی است
گمگشته
در حنجره ی مُرده ی شب
" بر بند سخت زلف تو
تابیده ام عزیز "
ایکاروس
دلم می خواد با کسی بشینم
ANd lisTen to…
خلسه وار
hAve U evEr been X perienCed?
weLl,, I haVe..
چشمامونو ببندیم
و بی قید
R u X perienceD ?
… .
anD she underStands
aNd wE drOwn…


Each morning as dawn breaks, after nights of lunatic activity, Ernest the Vampire settles himself comfortably into his coffin and falls asleep
...

To die, to sleep; To sleep: perchance to dream: ay, there's the rub; For in that sleep of death what dreams may come When we have shuffled off this mortal coil, Must give us pause: there's the respect That makes calamity of so long life;....