یه مریض دارم  که روزی ۴ بار دیالیز می شه.. ۶ صبح. ۱۲ ظهر.۶ عصر و ۱۱ شب. یه دختر ۱۸ -۱۹ ساله است. نمی دونم چطور طاقت میاره.. بعضی وقتا با خودم میگم ما چقدر نا شکریم...

 

" شب

هر قطره اش باران بود بر پیشانی بینوایان

در تو

در من

در او

 که نه خواب داشتیم و نه بیدار

عصیان

فورانی داشت چنان

که خورشید را در ذهن بود..."