Galaxy

بر گرد خود تنیده, ملولم
در این کمان سرخ
یک شب ستاره ای
از آغوش گرم من
رها شد
در بازوان باد
بر هر کرانه کهکشان هنوز
آواز آن ستاره گمگشته راه
بیداد می کند
در من سیاهچاله ای ست
که نور را
از نیمه راه روز
به تاراج می برد
در من بجوی راه
از این کمان سرخ
بر گرد خود تنیده,
ملولم
من راه شیری ام
..
ایکار
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۶ ساعت توسط icarus
|
"