le voyage

" یکی با شور خود روشنی ات می دهد
دیگری به سوگت می نشاند
آنچه به یکی گوید: خاکسپاری
دیگری را گوید: زندگی و رخشندگی.."
نور انتهای این دالان تاریک را می بینی؟
Une oasis d'horreur dans un desert d'enuui
آنجا انتهای زمان است و تو را می خواند ای بی شکیب. بیا, چشمانت را ببند. نترس, دستت را به من بده; بگذار این سرداب نمور را ترک کنیم, به سوی ابدیت رویم. انتهای هر فریاد سکوت است بیا به سمت سکوت روانه گردیم.ما هنر تجسم لحظه های خوش را آموخته ایم
O grand taciturne جهان به وسعت اشتیاق توست. بیا , ابدیت در انتظارماستma soeur,cote a cote nageant
nous fuirons sans repos ni treves
vers le paradis de mes reves...
بیا
+ نوشته شده در سه شنبه ششم فروردین ۱۳۸۷ ساعت توسط icarus
|
"