" یکی با شور خود روشنی ات می دهد

دیگری به سوگت می نشاند

آنچه به یکی گوید: خاکسپاری

دیگری را گوید: زندگی و رخشندگی.."

 

نور انتهای این دالان تاریک را می بینی؟

 Une oasis d'horreur dans un desert d'enuui

 آنجا انتهای زمان است و تو را می خواند ای بی شکیب. بیا, چشمانت را ببند. نترس, دستت را به من بده; بگذار این سرداب نمور را ترک کنیم, به سوی ابدیت رویم. انتهای هر فریاد سکوت است بیا به سمت سکوت روانه گردیم.ما هنر تجسم لحظه های خوش را آموخته ایم  

O grand taciturne

جهان به وسعت اشتیاق توست. بیا , ابدیت در انتظارماست

ma soeur,cote a cote nageant

nous fuirons sans repos ni treves

vers le paradis de mes reves...

بیا