دلم می خواد یه نت موسیقی رو به کلمه در بیارم . اما نمیشه. حروف رو می شه به نت در آورد اما نت ها رو نمی شه به جمله تبدیل کرد. انگار موسیقی والا تر از کلمه ست. یه چیزی مدام توی گوشم و ذهنم جولون می ده.خودشو می کوبه به کاسه سرم. دست بر دار نیست.. انگار داره بلند تر و بلندتر می شه. خودشه . دارم می شنوم .چند ثانیه اول A whiter shade of pale .اون نت های محزون که با ارگ کلیسا اجرا می شه. فراز وفرودش مثل جریان زندگی منه. مث لکه های رنگی با حاشیه های لرزون مدام توی هم مخلوط میشه. زرد توی قرمز .قرمز توی سفید .سفید توی سبز.... برای یه لحظه رنگاشون با هم قاطی می شه بعد دوباره میان سر جای خودشون و دوباره و دوباره... دلم می خواد توی یه نت موسیقی گم بشم..توی یه لکه رنگی روی بوم نقاشی.

و دیگه هیچ وقت پیدا نشم